هلماجونی و واکسن 1 سالگی
الهی من فدات بشم که خودت با کارت واکسنت رفتی که واکسنت و بزنی ولی خداییش واکسن خوبی بود اصلاواذیت نشدی من که خوشم اومد ...
نویسنده :
مامان مهدیه
15:42
خوشحالی بیرون رفتن
هروقت میبرمت بیرون کلی ذوق میکنی که با کفشات راه بری فوق العاده خوشحال میشی فقط هم بدو بدو میکنی و میگی بابا بابا بابا ....منم هستم ها بی معرفت. الهی هیچ وقت هیچ جا غم نبینی و همیشه بخندی ...
نویسنده :
مامان مهدیه
7:49
هیییییییس پرنسم داره فکر میکنه
اخه من نمیتونم تو به چی فکر میکنی اونم اینقد عمیق الهی فدای اون فکرت بشم من ...
نویسنده :
مامان مهدیه
7:46
فضولی های خانوم کوچولو وقتی واسه اولین بار با مامانش تنها میره بازار
عکس تولد
بدون عنوان
امسال واست تولد گرفتیم ولی خیلی اذیتمون کردی جالب بود از کلاه و فشفشه وحشت داشتی اجازه ندادی 1عکس جالب ازت بگیریم ولی خیییییلی خوش گذشت شب خوبی بود 1 سری از عکسا رو واست میذارم خوشملم کیکت ...
نویسنده :
مامان مهدیه
1:25
وقتی میگم هلمااااا....هلما یعنی دنیاااااام
4فصل و باهم گذروندیم 4 فصل متفاوت کلی روزای خوب تو این 365 روز داشتیم باهم همش خاطره شد...خاطره ی شیرین وجودت ....شبای بد هم داشتیم شبایی ک تو تو تب میسوختی و من هیییچ کار ب جز اینکه ازت مواظبت کنم و پا ب پات بیدار باشم نتونستم بکنم روزای خوبیت نفهمیدم مادرم شبای سختی متوجه شدم مادرم اونوقتی که دلم میخواست واااااااااقعا دلم میخواست همه ی تنمو بسوزونم تاتب تو بیاد پایین اون شبی ک تو واسه دندونات درد میکشیدی و من میخواستم زمزن و زمان و ب هم بدوزم تا تو درد نکشی و اروم بخوابی اونجا بود ک فهمیدم مادر ینی چی هلمای من تو تاج مادری برسرم گذاشتی و حالا 1 ساله شدی بهار و تابستون و پاییز و زمستون تکرار فصلهاست این ما هستیم ک بهش روح میدیم ایشالا...
نویسنده :
مامان مهدیه
1:21
1خبرخوب واسه خودم
میخوام بی مقدمه و یهویی بگم ک دیروزخیلی اتفاقی گوشبارت پیدا شد اونم تو مغازه ی دوچرخه فروشی و 1سوال الکی واس دلخوشیم ولی وااااقعا سورپرایز شدم خیییییلی خبر خوبی بود فقط ی خورده له شده باید درست کنمش ولی سالمه مهم عروسکش بود عزیزم ...
نویسنده :
مامان مهدیه
0:06